بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
بیزاری از قیاس و تبعیت از پیامبر ؟ یا قیاس و مخالفت با پیامبر ؟
یکی از قواعد فقهی مورد اختلاف بین شیعه و سنی موضوع قیاس است. قیاس عبارت از الحاق موضوع فاقد حکم قرآن و سنت است به امری که برخوردار از حکم قرآن یا سنت باشد. به خاطر وصف مشترک و شباهتی که بین آن دو موضوع به نظر می رسد...
به عقیده فقها و بنیانگذاران مذاهب فقهی اهل تسنن و نیز فقهای زیدیه قیاس همانند کتاب خدا و سنت پیامبر صلی الله علیه و اله یکی از طرق حکم شناسی و تشخیص حلال از حرام و مجاز از ممنوع می باشد. و به عبارت دیگر: قیاس برای حل و فصل مسائل فقهی هم چون دیگر قواعد مربوط سهم به سزائی دارد و از رهگذر آن فقها پاسخ گوی بسیاری از مسائل و مشکلات فقهی بوده و هستند. گذشته از اینکه عموم کتب و رسائل فقهی قدیم و جدید مذاهب نام برده بیان گر موضوع عمل به قیاس است. مصادر رجالی شامل شرح حال بنیان گذاران مذاهب اربعه یا فقهای هر یک از مذاهب فقهی سنی و زیدی مسئله طرفداری آنها از قیاس و عمل ایشان را بدان نوشته اند. هم چنان که عموم تاریخ نویسان مذاهب فقهی هر یک قیاس را به عنوان یک قاعده بی چون و چرا فقهی همه مذاهب به جز مذهب شیعه جعفری خاطر نشان کرده اند. (1)
نکته: در علم منطق به قیاس فقهی تمثیل می گویند. و معتقدند که استدلال تمثیل (یا همان قیاس فقهی) نه موجب یقین میشود و نه ظن. بلکه فقط یک احتمال به وجود می آورد. برای اطلاع بیشتر به کتب علم منطق مراجعه بفرمایید.
عمر بن خطاب پایه گذار قیاس در فقه اهل سنت
حافظان حدیث و تاریخ نگاران اسلامی نامه ای درباره دستور العمل حکومتی و قضائی از عمر به ابوموسی اشعری نقل کرده اند که بیان گر پیش قدمی عمر در مطرح نمودن قیاس است. و اینکه او قیاس را به عنوان یک قاعده فقهی و یک قانون اسلامی در جهت استنباط احکام شرعی پایه گذاری کرد. این نامه هنگامی نوشته شد که نامبرده از طرف عمر والی حکومت عراق بود و مشتمل بر این فراز است:
الفهم الفهم فیما تلجلج فی صدرک مما لیس فی کتاب الله و لا سنه. ثم اعرف الاشباه و الامثال و قس الامور عند ذلک. (2)
ترجمه: هر آنچه به خاطرت خطور می کند و خبری از آن در کتاب و سنت نیست پیرامون آن فهمت را به کار انداز. آنگاه شبیه ها و همانندهای آن را شناسائی کن و آنها را به یکدیگر قیاس نما. یعنی حکم آنچه را که مورد نص کتاب و سنت است بر آنچه در کتاب و سنت مطرح نشده جاری کن...
سخنان علمای اهل سنت راجع به بدعت قیاس
در توضیح این نامه استاد ابوزهره می نویسد: عمر در اداره شئون دولت در جائی که نصی وجود نداشت از طریق مصلحت اجتهاد می نمود. لکن به قضات دستور می داد در موارد خالی از نص کتاب وسنت به قیاس روی آورند. پس در پایان نامه اش به ابوموسی اشعری خاطر نشان میکند: هر آنچه را به خاطرت خطور می نماید و درکتاب و سنت خبری از آن نیست اشباه و نظائر آن را بشناس و بر اساس قیاس تکلیف آن را روشن ساز.
و این سخن نص صریح است در اینکه هر کجا قاضی (مفتی) به نص شرعی دست نیابد شبیه آن مورد را که برخوردار از نص شرعی باشد بیابد و بر طبق آن قیاس کند. (3)
نیز ابن ابی الحدید درباره عمر نوشته است: لکنه کان مجتهدا یعمل بالقیاس و الاستحسان...و لم یکن امیرالمومنین (علی بن ابیطالب) یری ذلک. و کان یقف مع النصوص و الظواهر و لا یتعداها الی الاجتهاد و الاقیسه... (4)
و دکتر محمد یوسف استاد و رئیس بخش شریعت اسلامی دانشکده حقوق همین موضوع را به دیگر عبارت درباره عمر و پس از آن درباره بعضی از صحابه و تابعین نقل نموده. سپس می نویسد: موضوع اجتهاد به رای کارش بالا گرفت و قائلان بدان زیاد شدند. و بعدا به عنوان قیاس شناخته شد. و در راس آنها امام شافعی بود که شروطی را برای قیاس مطرح نمود تا وسیله صالحه امینی باشد برای استنباط احکام شرعی و از همین رهگذر قیاس به عنوان اصل چهارم از اصول فقه و یکی از دلائل مربوط بدان شناخته گردید. (5)
واز اینگونه اعترافات و توضیحات پیرامون پیش قدمی عمر در پایه گذاری قیاس کلام مبرد است که بعد از نقل این نامه به تمجید از آن پرداخته می نویسد: مردم پس از او این نامه را سرمشق و رهنمود خود دانستند پس نه افراد محقق و راست رو بهانه سرپیچی از آن را داشتند و نه مردم ظالم و ستمگر راه فرار از آن. (6)
اعتقاد شیعه راجع به قیاس
اما شیعه امامیه به پیروی از پیامبر و خاندان او بر این اعتقاد است که:
اولا کتاب خدا و سنت و در مرحله بعد عقل و اجماع -ضوابط مربوطه-در هر عصر و زمانی و در هر گونه پیشامدی -با وسعتی که داشته ودارد-به تنهایی پاسخگوی مسائل فقهی بوده و از این ناحیه هیچ گونه کمبود در کار نبوده و نیست تا با کمک قیاس ترمیم و جبران گردد.
دوم اینکه چون خداوند با آیات فراوان مانند: ((ولاتقف ما لیس لک به علم)) ((...ان تقولوا علی الله ما لا تعلمون)) ((ان ظن لا یغنی من الحق شیئا)) ((ذلکم ظنکم الذی ظننتم بربکم ارادکم فاصبحتم من الخاسرین))
در راستای احکام شناسی طرق غیر علمی را مگر در موارد خاص مردود و فاقد اعتبار اعلام فرموده و قیاس هم یکی از طرق غیر علمی و به دور از واقعیت است و نمی تواند رتق و فتق احکام فقهی سهمی داشته باشد.
سوم اینکه قیاس به خودی خود طبق احادیث وارده مورد تخطئه پیامبر اکرم و صحابه عظیم الشان قرار گرفته عمل به قیاس به عنوان دنباله روی شیطان اعلام گردید و عاملین به قیاس از فرق هالکه و گمراه معرفی شده اند. بنابراین شیعه همیشه از قیاس فراری بوده و با استفاده از کتاب و سنت از طریق اهل بیت علیهم السلام خود را از عمل بدان بی نیاز دانسته و از آن بیزاری جسته و اضافه بر اینکه عموم کتابهای اصولی و فقهی شیعه و بسیاری از کتب کلامی همه گی بیانگر مخالفت شیعه ودوری او از قیاس است. نوسندگان تاریخ مذاهب فقهی اهل تسنن هم بدان اعتراف کرده اند. (7)
احادیث اهل سنت در مذمت بدعت قیاس
اینک احادیثی را که اهل سنت خود در تخطئه و مذمت قیاس و سرنوشت هلاکت بار عاملین به آن از قول پیامبر صلی الله علیه و اله و دیگران آورده اند به نظر خوانندگان ارجمند می رسانیم:
1- دیلمی در فردوس الاخبار از حضرت علی علیه السلام روایت نموده که پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله فرمود: لا تقیسوا الدین فان الدین لا یقاس و اول من قاس ابلیس (فردوس الاخبار شمار 7450 و کنز العمال:1/209 شماره 1049)
قیاس در امر دین نکنیدکه امر دین قیاس بردار نیست. و اول کسی که (درعالم) قیاس کرد ابلیس بود. و فراز دوم این حدیث را علامه قرطبی با دو سند آورده است. (جامع بیان العلم 2.93)
2-نیز دیلمی به روایت از انس آورده است که پیامبر فرمودند: من قاس حدیثی برایه فقد اتهمنی (فردوس الاخبار شماره 5518 و کنزالعمال:1/209 شماره 1050)
کسی که حدیث مرا بر اساس رای خود قیاس کند (یعنی بر مبنای قیاس حکم شرعی صادر نماید) به من تهمت زده است.
3-نیز طبرانی درمعجم کبیرش و ابن عدی در الکامل و ابونعیم در حلیه الاولیاء و ابن عساکر در تاریخ دمشق به روایت از عوف بن مالک آورده اند که پیامبر اکرم صلی الله علیه واله فرمود: افترقت بنواسرائیل علی احدی و سبعین فرقه و تزید امتی علیها فرقه لیس فیها اضر علی امتی من قوم یقیسون الدین برایهم فیحلون ما حرم الله و یحرمون ما احل الله. (کنز العمال: 1/209 شماره 1052نیز در ص 210 به شماره 1056 از ابن عساکرآورده است)
بنی اسرائیل به هفتاد و یک فرقه گرایش جستند و امت من یک فرقه بر آن زیاد خواهد شد و فرقه ای مضرتر بر امت من از گروهی که دین را به رای خود قیاس می کنند نخواهند بود. پس آنها حرام الهی را حلال و حلال او را حرام نمایند.
4-از پیامبراکرم نقل کرده اند که فرمودند: ...فمن قاس الدین برایه قرنه الله یوم القیامه بابلیس لانه اتبعه بالقیاس (حلیه الاولیاء 3/197 و اخبار القضاه و حیاه الحیوان و تاریخ المذاهب الاسلامیه و.... .)
پس کسی که دین را به رای خود قیاس کند خداوند روز قیامت وی را مقرون و نزدیک به ابلیس قراردهد. چه او در قیاس پیروی از او نموده.
برای احادیث بیشتر از کتب اهل سنت در این موضوع به این کتب می توانید رجوع بفرمایید: اعلام الموقعین. تاج الجامع للاصول. المستصفی. مستدرک حاکم. تاریخ بغداد و.... .
دردلی کوتاه
حال با توجه به مباحثی که مطرح شد و صرف نظر از اختلافات در مورد جانشینی رسول خدا بین شیعه و سنی. آیا ما باید از فرقهایی تبعیت کنیم که بدعت قیاس را همانند کتاب و سنت قبول دارند. و طبق گفته حضرت رسول صلی الله علیه واله با ابلیس محشور خواهند شد یا از فرقه ای که همیشه از بدعت قیاس بیزار بوده ؟؟؟
اسناد:
1-المذاهب الفقیه-احمد تیموریان ص 50 . تاریخ التشریع الاسلامی-شیخ محمد خضر. تاریخ المذاهب الاسلامیه . تاریخ الفقه الاسلامی. اجتهاد- دکتر موسی و.....
2-البیان و التبیین-جاحظ2/24 --صحیح مسلم 1/24-25 -- سنن بیهقی 10/150 -- شرح نهج البلاغه- ابن ابی الحدید 12/90-91 -- عقدالفرید-ابن عبد ربه 1/86-88 -- تاریخ دمشق-ابن عساکر (به نقل از کنز العمال). و بسیاری از کتب دیگر... .
3- تاریخ المذاهب الاسلامیه: 2/17
4- شرح نهج البلاغه: 10/212
5-تاریخ الفقه الاسلامی 243
6-الکامل 1/14
7-تاریخ التشریع الاسلامی ص226-227 و تاریخ الفقه الاسلامی ص244 و تاریخ المذاهب الاسلامیه 1/64--ادوار علم فقه ص 126
منبع: shiatube