loading...
سایت فرهنگی مذهبی نوید ۳۱۳
آخرین ارسال های انجمن
ebrahimi بازدید : 391 چهارشنبه 18 دی 1392 نظرات (0)

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام می گم به همه جوون های مملکتم. به اونایی که نشاط و عشق و شور توی همه لحظات زندگیشون موج می زنه .

هر کدوم از ما زندگی های مخصوصی داریم و می تونیم از دل اون کلی کتاب بیرون بکشیم . داستان هایی که طعنه بزنن به هرچی جان شیفته و رمان های پر طمطراق اروپایی. مخصوصا اگر از اونایی باشیم که یه پشت پا به قواعد و سنت های دور و برمون زده باشیم و شیوه زندگیمون خاص باشه . البته این خاص بودن تعابیر زیادی داره . بعضی وقتها وقتی یه کاری می کنی که دوروبری هات خوش ندارن ببینن میشی خاص. حالا واقعا خاص هستی یا نه .... بماند.

 می خوام از یه زندگی برات حرف بزنم که به چشم دور و بری ها خیلی خاص بود.زندگی ای که دست های غیبی پشتیبانش بودن و اتفاقایی توش می افتاد که به چشم همه عجیب بود. از کسی می خوام بگم که با همه سختی های زندگی جنگید و همه دشواری ها رو مغلوب اراده خودش کرد. داستان یک ازدواج.

ازدواج

وقتی اسمش میومد منزجر میشد. دلش می خواست فریاد بزنه و به همه اون چیزی که تو دلش می گذشت رو ابراز بکنه. اونقدر ذهنش مشوش می شد که اصلا دلش نمی خواست بهش فکر کنه همه چیز رو به هم می ریخت گریه می کرد دعوا می کرد با همه سر ناسازگاری داشت. اصلا دوست نداشت حرفی در این مورد مطرح بشه. اما اتفاقی تو زندگیش افتاد که او رو به کلی متحول کرد می خواست هرچه زودتر به اون قله آرمانی دست پیدا کنه. برای به دست آوردنش حاضر بود هر کاری بکنه . حتی اون چیزی که من و تو می دونستیم که قلبا دوست نداره. امتحان قشنگی ازش گرفتن. همون امتحانی که نشون می داد مرد این راه هست یا نه . مقابل همه سختی ها سینه سپر کرد و ایستاد همه حرفها رو شنید ......

همه طرد کردنها رو تحمل کرد . همه اخم ها رو به جون خرید تا لبخند محبوب حقیقی رو به دست بیاره . جوونی که عهد کرده بود با نا ملایمات زندگی بجنگه و کم نیاره همه می خواستن اورو منصرف کنن اما کسی نبود که دستش رو بگیره و کمکش کنه. اما او پشتیبان حقیقی رو روی زمین جستجو نمی کرد . شب قدر رو خوب درک کرده بود . جلوه ای از اسماء خدا به قلبش تابیده بود و می دونست که او حی لا یموت است و اوست که زنده می کند و می میراند ومدبر حقیقی زندگی او کس دیگری است . مثل خیلی از ماها نبود که فقط بی خوابی و کلافگی براش بمونه نه. اون نزول ملائکه رو حس کرده بود و به اون ها ایمان داشت . همین ها آرامش قلبش بود و توکل می کرد بر اعتقادی که همه قلبش رو تسخیر کرده بود . واسه همین بود که خیلی از نمازخونا جلوش می ایستادن . خیلی از حاجی ها نهی اش می کردن . غافل از اینکه او یار حقیقی رو درک کرده بود . او اقتدا به هیچ بتی که شاید در کعبه هم ظاهر بشه نمی کرد .

کعبه یک سنگ و نشانی است که ره گم نشود                  حاجی احرام دگر بند ببین یار کجاست

او به امامش حسین اقتدا کرد که گرچه زائران کعبه او را ملحد و خروج کننده از دین خدا می دونستن اما توکل بر مقتدر بی همتا کرد و پیش رفت به سوی مسلخ عشق.

اگر اون روز زیر این فشار ها و سختی ها کم می آورد و این راه رو رها می کرد شاید دیگه هیچ وقت نمی تونست خودش رو پیدا بکنه و به مسیر برگرده .چراکه به عینه شاهد بودم که افرادی در این امتحان الهی شکست خوردن و به طور کلی از مسیر طرد شدن. انشاالله که ما به ندای درونی قلبمون پاسخی درخور بدیم که وظایف سنگینی به دوش داریم .

به یاری خداوند ادامه دارد...

تقدیم به همه برادران و خواهران مجاهدم که با جان و آبروی خودشان برای ترویج اسلام ناب محمدی تلاش می کنند.

تقدیم به دوستان انقلابی ام که داستان زندگی آنان را به تصویر کشیده ام.


نگارش یافته توسط خانم ن.زارعی

منبع: جبهه توحیدی انقلاب اسلامی

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
نظرسنجی
نظر شما کاربران و دوستان عزیز درمورد این سایت چیه؟
شما بیشتر به چه مطالبی علاقه دارید؟
انجمن سایت
آمار سایت
  • کل مطالب : 561
  • کل نظرات : 185
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 37
  • آی پی امروز : 63
  • آی پی دیروز : 53
  • بازدید امروز : 96
  • باردید دیروز : 212
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 1,148
  • بازدید ماه : 3,316
  • بازدید سال : 30,190
  • بازدید کلی : 533,386
  • کدهای اختصاصی
    اوقات شرعی
    ابزار هدایت به بالای صفحه
    کانال ما در آپارات
    کانال ما در آپارات

    بنر و لوگوهای دوستان
    ریز نوشت

    امیرالمومنین علی(ع) خطاب به مالک:

    وَلاَ تَعْقِدْ عَقْداً تَجُوزُ فِيهِ الْعِلَلُ



    با دشمن پیمانی مبند که قابل تفسیر باشد.

    [نامه 53 تهج البلاغه]

    روز نوشت

    آقای روحانی عزیز!

    حالا که به خوبی و خوشی توافق انجام شد؛

    ما منتظر دلار 1200 تومانی،

    مرغ 1700 تومانی،

    پراید 5 میلیونی،

    وام های بانکی زودبازده،

    سکه طلای 400 هزار تومانی،

    یارانه ی 250 هزار تومانی،

    ثبات در بازار،

    رونق در کسب و کار،

    کاهش نرخ بیکاری،

    کاهش تورم،

    چرخیدن چرخ کارخانه های،

    چرخیدن سانتریفیوژها،

    چرخیدن چرخ زندگی مردم

    و تمامی وعده های 100 روزه ای که عدم اجرای آن را به مذاکرات گره زدید، هستیم!

    ریز نوشت 2

    حجت الاسلام اکبر هاشمی رفسنجانی:
    ناگفته‌هایی از امام(ره) دارم که فعلا هم نخواهد گفت.


    حضرت روح الله:
    اكنون كه من حاضرم، بعض نسبت‌های بی‌واقعیت به من داده می‌شود و ممكن است پس از من در حجم آن افزوده شود؛ لهذا عرض می‌كنم آنچه به من نسبت داده شده یا می‌شود، مورد تصدیق نیست مگر آن‌ كه صدای من یا خط و امضای من باشد، با تصدیق كارشناسان؛ یا در سیمای جمهوری اسلامی چیزی گفته باشم.


    خرمشهر را خدا آزاد کرد؛

    نه کدخدا..

    خط امام..

    شما در صدد اين نباشيد كه منحرفين را راضى كنيد، در صدد اين باشيد كه منحرفين را اصلاح كنيد. منحرفين را بخواهيد راضى كنيد، شما را مى‌كشند به انحراف!
    [حضرت روح الله]

    کسی تصور نکند که ما راه سازش با جهانخواران را نمی دانیم؛ ولی هیهات که خادمان اسلام به ملت خود خیانت کنند.

    اگر بند بند استخوان هایمان را جدا سازند،
    گر سرمان را بالای دار ببرند،
    اگر زنده زنده در شعله های آتشمان بسوزانند،
    اگر زن و فرزندان و هستی مان را در جلوی دیدگانمان به اسارت و غارت ببرند،

    هرگز امان نامه کفر و شرک را امضا نمی کنیم..
    [حضرت روح الله]

    شعرهای منتخب

    گرفته است سیاهی زمانه را در بر

    چنان شده ست که شیطان، نمی‌کند باور


    دوباره قصه‌ی تاریخ می‌شود تکرار

    دوباره قصه‌ی احزاب، باز هم خیبر

    ادامه...