بسم الله الرحمن الرحیم
گفتمان انقلاب اسلامی، دنبال تمدن جدید است و نه چند عدد سانتریفیوژ
اگر مقام معظم رهبری صحبت از یک پیچ تاریخی میکند، مقصد بعدی را هم بیان میکند. میفرمایند این مسیری که ما آمدیم؛ یعنی الحمدلله انقلاب پیروز شده است و تثبیت نظام اسلامی، این طور نیست که جاده در همین جا متوقف شده باشد. به برکت قرآن و اهل بیت و ولایت، الفلک الجاریه فی للجج الغامره. این کشتی علیرغم این امواج شتابان در حال حرکت است. لذاست که بحث تمدن اسلامی را مطرح میکنند. میفرمایند ما باید به گونهای به سمت پیشرفت برویم. گفتمان انقلاب اسلامی دنبال این نیست که فقط چندتا سانتریفیوژ داشته باشد. این گفتمان دارد یک تمدن جدید میسازد. گام بعدی آن پیچ تاریخی این است که باید هشیار باشید. شما دارید رو به بالا میروید و او دارد به سمت پایین میآید. ویژگی انقلاب اسلامی این است که به قلهها نگاه میکند. به حداقلها اکتفا نمیکند.
مثلاً بگوید فعلاً در یک حداقلی دیگر بس است. نه. او قلهها را میخواهد. در هر زمینهای. در معنویت، در کمال، در اخلاق، در اقتصاد و در همه مظاهر پیشرفت میخواهد به آن قله برسد و او از همین نگران است.
اگر امروز در تمام دنیا بحث انقلاب اسلامی مطرح میشود، بر این مبنا است. این که چند قدرت میآیند و خودشان را قدرتهای بزرگ دنیا معرفی میکنند، بعد هم میگویند ما جامعه جهانی هستیم. در صورتی که جمع آنها چندتا و به اندازه عدد یک دست هم نمیشوند. میگویند ما جامعه جهانی هستیم. میگوییم این صد و بیست کشور جنبش عدم تعهد که میآیند و از جمهوری اسلامی دفاع میکنند، اینها جامعه جهانی نیستند؟ همین پنج قدرت جامعه جهانی شدهاند؟
خداباوری و مردمباوری؛ دو رکن موفقیت انقلاب اسلامی
آن حرکتی که ما امروز داریم، اگر درک دقیق داشته باشیم، با توجه به راهنماییهای رهبری عزیز انقلاب که دارند آن قلهها را به ما نشان میدهند و صحبت از این پیچ تاریخی میکنند، برای این است که انشاءالله ما به آن برسیم. این مدیون چیست؟
تعبیر از مقام معظم رهبری است که اگر ما این موفقیتها را داشتیم، دو عامل مهم بود که امام شناخت و آن را به منصه ظهور رساند: خداباوری و مردمباوری. ایمان به خدا و اعتقاد به مردمی که با ایمان حرکت کنند. این بود که توانست این همه پیروزیها را برای ما رقم بزند. من عرض کردم. امروز سیرجان و کرمان و بافت و گنجان این نیست که در یک روستا هم چند نفر به شهادت رسیدهاند. نه. اینها پرچمداران یک تمدن جدید هستند. اینها یک تمدن جدید را نشان دادند. عظمت شهدای ما در این بوده است. اگر این خط ادامه پیدا بکند، کسانی را نشان داده است که بر مبنای آن باور و اعتقاد به خدا حاضر هستند کارهای بزرگ بکنند.
در همین موضوع هستهای، شما میدانید که وقتی ما میخواستیم سوخت بیست درصد را تولید کنیم، این سوخت بیست درصد را برای چه میخواستیم؟ یک دارویی را رآکتور تحقیقاتی تهران تولید میکرد که سالی هشتصد و پنجاه هزار نفر از این دارو استفاده میکردند. این دارو به سوخت بیست درصد احتیاج داشت؛ یک موضوع کاملاً انسانی. همینهایی که ادعای حقوق بشر دارند میدانستند این را. ما یک نامهای به آژانس نوشتیم و اعلام کردیم شما که این همه ادعا دارید، مصرف این سوخت کاملاً دارویی و انسانی است و مربوط به هشتصد و پنجاه هزار بیماری است که سالانه دارند از این دارو استفاده میکنند. برای این دارو هم به سوخت بیست درصد نیاز داریم.
بعضیها سؤال میکنند که آیا هستهای واقعاً این قدر میارزد که این کار را بکنیم. خب یک قلم موارد استفادهاش این است. البته الآن یک میلیون نفر شده. این عده دارند از این دارو استفاده میکنند. وقتی که ما به صراحت به آژانس نامه نوشتیم، اینها احساس کردند که تازه یک اهرم گیر آوردهاند. گفتند این چیز خوبی برای فشار بیشتر به اینها است؛ بیاییم امتیازخواهی بکنیم. شروع کردند به مخالفت. خیلی خب، اگر سوخت میخواهید این. اگر سوخت میخواهید آن. گفتیم این که یک موضوع درمانی است. بعد هم کاملاً مشخص است. رآکتور تهران است و زیر نظر آژانس است. دوربینهای آژانس هستند. بازرسان آژانس هستند. مصرف آن هم یک مصرف دارویی است. چرا نمیدهید؟ نمیدادند. ملت ما چه کار کرد؟
وقتی که آنها گفتند نمیدهیم، ملت ما گفت ما خودمان این را تولید خواهیم کرد. اینها یک لبخندی زدند که اگر میتوانید تولید بکنید. تولید این به این آسانی نیست که شما تولید بکنید. راست هم میگفتند. یک کار پیچیده بود. البته این نبود که فقط لبخند زدند بلکه تمام توانشان را به کار گرفتند که مانع بشوند که شما نتوانید این را تولید بکنید. نیازمند باشید اما شهدای بزرگوار هستهای ما و به خصوص شهید شهریاری این کار را کردند.
این آن تمدن اسلامی است که از آن نگران هستند. یعنی یک دانشمند نماز شبخوان میداند جانش در خطر است و وسط میدان میآید. جانش را تقدیم میکند و این کار را انجام میدهد. این است که برای آنها نگرانکننده است. نتیجه آن چه شد؟ نتیجهاش این شد که یک چیزی که نیاز ما بود و آنها فکر میکردند این نیاز یک اهرم علیه ما است، تبدیل به یک اهرم قدرت شد. آنها گفتند حالا عوض سوخت سه و نیم درصد بیایید با شما راجع به بیست درصد صحبت بکنیم. سطح چانهزنی شما را بالا برد. این آن قدرت است. آنها از این میترسند. ارادهای شکل بگیرد که بر آنها غلبه بکند.
شهید احمدی روشن کی بود؟ شهید شهریاری کی بود؟ شهید رضایینژاد، شهید علیمحمدی؟ اینها بچههای همین مردم بودند. همینها بودند که آمدند و این کار را با افتخار انجام دادند؛ در هر عرصهای. امروز شما میبینید که اینها میگویند، ما در اینجا ضربه خوردیم، در آنجا ضربه خوردیم، در آنجا موفق نشدیم، هیچ کدام اینها حل نمیشود. البته راهحلش این است که ژنرال سلیمانی نامی هست و او نمیگذارد. این ژنرال سلیمانی کی است؟ بچه همین شما مردم.
آنچه خواندید بخشی از سخنرانی دکتر سعید جلیلی بود در جمع مردم سیرجان 93/3/27